English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flotsam and jetsam U کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
lighter aboard ship حمل قایق وبار آن برروی کشتی
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
wreck vessel U شناور کشتی غرق شده
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats U شناور شدن شناور بودن
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
float U شناور شدن شناور بودن
floated U شناور شدن شناور بودن
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
five and ten U کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
on U برروی
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
floating U متحرک برروی اب
dissimulated U برروی خودنیاوردن
dissimulates U برروی خودنیاوردن
dissimulating U برروی خودنیاوردن
dissimulate U برروی خودنیاوردن
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
murals U واقع برروی دیوار
mural U واقع برروی دیوار
axe U اسکی برروی موج
she gave me a kiss U برروی من بوسه داد
axing U اسکی برروی موج
axed U اسکی برروی موج
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
epigeal U روینده برروی زمین روخاکی
scalds U اثر اب جوش برروی پوست
scalding U اثر اب جوش برروی پوست
scalded U اثر اب جوش برروی پوست
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
scald U اثر اب جوش برروی پوست
edge set U فشار برروی لبههای اسکی
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
plop U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopping U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
superimposition U قرار گیری برروی چیز دیگر
plops U صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
stay sail U بادبان نصب شده برروی دیرک
die U توپی که درحال افتادن برروی زمین است
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
haulier U حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
hauliers U حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
heliogravure U گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
sound frack U محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
yoke U جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
real balance effect U اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
buoyant U شناور
floaty U شناور
ballcocks U شناور
bouyant foundation U پی شناور
pack ice U یخ شناور
free swimming U شناور
flying bridge U پل شناور
ballcock U شناور
afloat U شناور
floating U شناور
floated U شناور
floats U شناور
pontoons U پل شناور
floating bridge U پل شناور
floating fundation U پی شناور
on the float U شناور
float U شناور
vessel U شناور
above water <adj.> U شناور
nectonic U شناور
drift ice U یخ شناور
vessels U شناور
float bridge U پل شناور
pontoon U پل شناور
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
levitative U شناور در هوا
plungers U پیستون شناور
vessels U یگان شناور
submersible pump U پمپ شناور
immersion heaters U اب گرم کن شناور
immersion heater U اب گرم کن شناور
vessel U یگان شناور
lifebuoys U گوی شناور
pontoon bridge U پل شناور قایقی
barges U تراده شناور
barged U تراده شناور
life bouy U رهنمای شناور
carburetor float U شناور کاربراتور
phytoplankton U گیاهان شناور
barge U تراده شناور
plunge valve U سوپاپ شناور
plunger piston U پیستون شناور
submergible pump U پمپ شناور
lifebuoy U گوی شناور
bouyancy pump U پمپ شناور
swim U شناور شدن
bay U پل رابط در پل شناور
zooplankton U جانوران شناور
bayed U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bays U پل رابط در پل شناور
adrift U شناور مهارشده
nekton U جانور شناور
natatores U مرغان شناور
wafts U شناور ساختن
wafting U شناور ساختن
antisurface U ضد ناوهای شناور
wafted U شناور ساختن
swims U شناور شدن
oil slick U نفت شناور
oil slicks U نفت شناور
boom U دستگاه شناور
boomed U دستگاه شناور
booming U دستگاه شناور
booms U دستگاه شناور
pontoons U طراده شناور
pontoons U اسکله شناور
bouyant foundation U پایه شناور
floated U شناور بودن
pontoon U طراده شناور
pontoon U اسکله شناور
waft U شناور ساختن
floating point U ممیز شناور
float U شناور شدن
drifting mine U مین شناور
floating dock U حوض شناور
floating charactep U دخشه شناور
floating audress U نشانی شناور
floating aquatics U ابزیان شناور
floater U جسم شناور
float well U چاه شناور
float valve U دریچه شناور
float test U ازمون شناور
buoys U راهنمای شناور در اب
buoys U شناور ساختن
buoys U جسم شناور
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com